تبلیغات جنگی ناتو : دولت سوریه به اعمال خشونت آمیز توسط اسکادران مرگ متهم شده است
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

ضربه ای که به حوله در سوریه وارد شد

نشان می دهد که :

ترفندهای قدیمی بهترین است

 

تونی کاتالوچی

Tony Cartalucci

مرکز مطالعات جهانی سازی 1 ژوئن 2012

 

بر اساس گزارشاتی که از حوله در سوریه، نزدیک حمص و مرز لبنان، به دست ما رسیده است، بیش از پیش آشکار می گردد که خلاف آن چه که با صدای بلند رسانه های غربی و خود ناتو اعلام کرده اند، دولت سوریه مسئول تیراندازی با توپخانه و مرگ 49 کودک و والدین آنها نیست.

ظاهر امر نشان می دهد که کار اسکادران مرگ(1) بوده و در نبرد نزدیک دست به عملیات زده است. اعضای اسکادران مرگ توسط «فعالان» مخالف دولت به چنین اعمالی متهم شده اند. فعالان مخالف دولت آنها را «مزدوران و هواداران رژیم اسد»، یا شبهه نظامیان معرفی کرده و علاوه بر این می گویند که آنها را دولت سوریه از بین تروریست های القاعده که با جاسوسان خارجی مرتبط می باشند برگزیده است.

وقتی که اجساد را می آوردند، نمایندگان دولت آمریکا، بریتانیا و فرانسه خودشان را برای متهم و محکوم کردن آماده کرده بودند، و با فراخواندن به تشکیل جلسه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، خواستار تحریم بیشتر علیه دولت سوریه شدند. آنها در عین حال در چهار چوب پشتیبانی از «دوستان سوریه» خواستار ارسال اسلحه و کمک به مبارزان شدند. برای غرب فوریت خاصی داشت که برای پیشبرد طرح قدیمی اش یعنی سرنگون ساختن رژیم بشار الاسد از فرصت پیش آمده بهره برداری کند.

طی همین مدت، ناتو یک خانوادۀ 8 نفرۀ، با 6 کودک را در افغانستان به قتل می رساند(مترجم : در بمباران هوائی). در نتیجه، اگر بگوییم که کمک های بشردوستانه و عدالت است که منافع خارجی را هدایت می کند، پس افغانستان می بایستی در همان سطحی قرار گیرد که حوله. ولی متأسفانه چنین نیست.


دربارۀ تصویر :

 پیش و پس روزنامه نگار فریبکار – یا روزنامه نگار بی احتیاط – بی بی سی.

(روی تصویر کلیک کنید – [البته خوانندگان در اینجا نمی توانند با کلیک ساده به مقصد برسند. 

به همین علت من آدرس سایت را در بخش پی نوشت می نویسم(2) ] – توجه داشته باشید

 که تصویر سمت چپ «بازرسی نشده» است، و مانند اغلب گزارشات رسانه های غربی

دربارۀ سوریه و از جمله این عکس توسط «فعالان» گزارش شده است

که به عنوان قتل عام معرفی شده است

 (برای مشاهدۀ چگونگی گزارشات به آدرس زیر مراجعه کنید 3 و 4).

برای دیدن عکس های اصلی و توضیحات آن به سایت «سید والکر» مراجعه کنید(5).

 

بی بی سی برای جلب افکار عمومی و فاجعه بار تر جلوه دادن واقعه، با عجله عکسی را منتشر می کند که مرتبط به کشتار در عراق بوده و متعلق به چند سال پیش از این است. بی بی سی در این مورد مثل تمام موارد دیگر توضیح می دهد که «مدارک» از طریق «فعالان ضد دولتی» ارسال شده است. چنین توضیحاتی نشان می دهد که از یک سال پیش منبع خبری آنها تا این اندازه قابل تردید بوده است.

به روشنی می دانیم که به طور کلی، پس از هر جنایتی که در کشورهای غربی روی می دهد، پلیس قادر نیست صحنۀ جنایت را به این سرعت کشف و بازنمائی کرده و نتیجه گیری کند، مگر این که در تبانی با خودش انجام گرفته باشد و از پیش در جریان جزئیات قتل بوده باشد.

موضوع کاملا روشن است که آن چه در حوله به وقوع پیوست، واقعیت امر هر چه باشد، فورا به عنوان اهرم برای پیشبرد اهداف پنهانی غربی ها به کار بسته شد که سیمور هرش در مقاله ای(6) که به سال 2007 در «نیویورکر» منتشر شد، پرده از تبانی «آمریکا – اسرائیل – عربستان سعودی» برمی دارد و توضیح می دهد که هدفشان مسلح کردن افراط گرایان خشن و فناتیک است و آنها را علیه سوریه بسیج خواهند کرد. در واقع، در این مقاله از خشونت های اجتناب ناپذیری اظهار نگرانی می شود که امروز در حوله شاهد آن هستیم.

اگر چه برخی به سختی باور می کنند که غرب بتواند چنین اعمال خشونت آمیزی را در حوله تشویق و سازماندهی کرده باشد، پرسش حقیقی که باید مطرح کنیم این است که : «آیا سابقۀ تاریخی وجود دارد که بتواند پاسخ روشنی به این پرسش بدهد، و اگر آری، کدام است و چرا؟ البته که سابقۀ تاریخی وجود دارد.

دربارۀ تصویر:

تابستان 1939، پس از سازماندهی حوادث مرزی برای متهم ساختن لهستان

به خشونت یک جانبه، هیتلر به ارتش نازی فرمان حمله به این کشور را صادر کرد. برای نخستین بار و آخرین نبود که کشوری غربی برای حملۀ تجاوز کارانه

و اعلام جنگ به کشور دیگری، بهانۀ مصنوعی تراشید و به اجرا گذاشت.

[حتی اگر] چنین موضوعی در دادگاه نورمبرگ به عنوان جنایت علیه صلح

بازشناسی شده باشد.

 

باید تابستان 1939 را به یادآوریم، یعنی زمانی که نازی ها به هرقیمتی سعی می کردند خودشان را به عنوان قربانی جلوه دهند تا تجاوز نظامی شان را توجیه کنند. با چنین طرحی بود که حوادثی را به شکل مصنوعی در مرز به وجود آوردند و سپس همسایۀ لهستانی خودشان را متهم کردند که باعث و بانی آن بوده است. ترفند به این شکل صورت گرفت که تعدادی از سربازان آلمانی به ایستگاه رادیوی آلمان حمله کردند، و بعد از این حادثه ارتش نازی به لهستان حمله کرد.

وجه مضحک این ماجرا، چنین است که این موزۀ یادبود هولوکاست در ایالات متحده است که این وقایع را حکایت می کند، ولی به همراه یک درس واقعی دربارۀ چگونه «فریب دادن مردم» :

در تمام طول و عرض جنگ دوّم جهانی، تبلیغاتچی های نازی کارشان تبدیل تجاوزات نظامی بود که در اصل به هدف فتح سرزمین های تازه انجام می گرفت، به واکنش عادلانه و ضروری و به نام حق دفاع از خود. آنها آلمان را به عنوان قربانی عینی یا بلقوۀ نیروی متجاوز بیگانه تشریح می کردند، به عنوان ملتی که به صلح پایبند است، ولی به ناچار مجبور است برای حراست از مردم و دفاع از تمدن و مقابله علیه کمونیست ها اسلحه به دست گیرد. اهداف جنگی اعلام شده عملا در هر مرحله از منازعات به شکل سازمان یافته اهداف واقعی را استتار می کرد، یعنی کشورگشائی و جنگ نژادی.

طی تابستان 1939، در حالی که هیتلر و معاونانش در حال تکمیل طرح تهاجم به لهستان بودند، مردم آلمان طعمۀ تنش و وحشت بودند. آلمانی ها با توسعۀ مرزهایشان که از این پس اتریش و چکوسلاواکی را نیز در بر می گرفت، و آن هم بی آن که یک گلوله شلیک کرده باشند، خیلی تشویق شده بودند. ولی با این وجود در خیابان ها تظاهرات به پا نمی کردند و مثل نسل پیشین در سال 1914 فریاد جنگ طلبانه شنیده نمی شد.

پیش از آن که در اوّل سپتامبر 1939 آلمان به لهستان کند، رژیم نازی اردوی تبلیغاتی بسیار خشونت آمیزی را راه اندازی کرد که پشتیبانی مردم را برای جنگی که به ندرت می توانست طرفدار داشته باشد تضمین کند. برای این که حمله بتواند از دیدگاه اخلاقی در اذهان عمومی قابل قبول باشد، و به عنوان واکنشی دفاعی تلقی گردد، نشریات آلمانی دائما از «اعمال خشونت توسط لهستانی ها»، و مواردی از خشونت جسمی یا تبعیض آمیز واقعی یا تخیلی علیه آلمانی هایی که مقیم لهستان بودند منتشر می کردند. نشریات از روحیۀ «جنگ طلبانه» و «شوینیسم» لهستانی ها اظهار تأسف می کردند. نشریات در عین حال به بریتانیائی ها نیز حمله کردند. نشریات بریتانیائی ها را به خاطر تشویق جنگ سرزنش می کردند که به لهستانی ها اطمینان داده اند که در صورت جنگ علیه آلمان، از آنها دفاع خواهند کرد.

رژیم نازی حتی در مرز برخوردی را سازماندهی کرد تا در اذهان عمومی نشان دهد که گویی لهستان به آلمان حمله کرده است.

31 اوت 1939، سربازان اس اس با لباس لهستانی به ایستگاه رادیوی آلمانی در گلیویتز حمله کردند. فردای حملۀ دروغین، هیتلر اعلام کرد که به ملت آلمان و به تمام جهان تصمیمش را برای گسیل ارتش به لهستان در پاسخ به تجاوز این کشور علیه رایش اعلام کرد. بخش خدمات تبلیغاتی رایش از رسانه ها خواسته بودند که از اصطلاح «جنگ جهانی» اجتناب کنند. نشریات تنها می بایستی بگویند که یگان های آلمانی تنها حملات لهستانی ها را دفع کرده اند، یعنی تاکتیکی که می بایستی بر اساس آن آلمان را به عنوان قربانی خشونت معرفی کند. مسئولیت اعلام جنگ به عهدۀ بریتانیائی ها و فرانسوی گذاشته شده بود.

پس از تلفات بسیار در جنگ دوّم جهانی، ما که در غرب سوگند یادکرده بودیم که چنین حرکات خشونت آمیزی هرگز تکرار نگردد و پذیرفته نشود، ولی به قدرت های وال استریت و لندن و تمام جریان هائی که در مدار اطراف آنها می گردد، اجازه دادیم که نقشه های نظامی شان را یکی پس از دیگری به پیش ببرند، افغانستان، عراق، لیبی، یمن، سومالی و اکنون سوریه. ما در مرز جنگ با ایران هستیم، و دقیقا به همان شکلی که آلمان نازی عمل کرده بود. انهائی که ما را به سوی جنگ هائی هدایت می کنند، مشخصا مخلوطی از تهدیدف وحشت، قول و قرار و بهانه های غیر قابل دفاع، برای آن که دوباره مرزهای ملتی مستقل جنگ به پا کنیم و قوانین و نظام اداری خودمان را که «متعالی تر» می دانیم به مردم این کشورها تحمیل کنیم.

از سال های 1990، به گفتۀ ژنرال ایالات متحده وسلی کلارک، غرب در پی تسخیر تمام خاورمیانه است، و چنین طرحی را نیز با روی کار آوردن رژیم های «همکار» به اجرا می گذارد.

از سال 2002، غرب در پی سرنگون ساختن دولت سوریه است. و به شکل آشکار، از سال 2007، غرب علیه سوریه توطئه چینی می کند. خیلی سال ها پیش از آن که اصطلاح «بهار عرب» در رسانه های غربی رایج گردد، خشونتی که در حال حاضر در سوریه بی داد می کند، برنامه ریزی شده بودو و از همان سال ها پیش، مبارزان اسلحه و تأمین مالی دریافت کرده بودند و سازمان دهی آنها تکوین یافته بود.

خواست غرب برای مداخله در سوریه، امروز، به هیچ عنوان نجات مردم سوریه از خشونتی نیست که خود غرب به آن دامن زده است، بلکه استفاده از چنین خشونتی برای توسعۀ قدرت خود می باشد، دقیقا به همان شکلی که هیتلر عمل کرد، در فراسوی فتوحات نظامی.

اگر سازمان ملل متحد مرتکب اشتباه دراماتیکی شود و به نیروهای فاشیست جهانی، که به شکل غیر ماهرانه ای نقاب «مدافع تمدن» را به چهره زده، اجازه دهد که سوریه را به چنگ آورد، و در همان سبدی نیافتد که آلمان ها در 1939 افتادند، تصور نکنید که توجیه شده است. شهر حوله مانند گلیویتز بهانۀ غیر قابل دفاع است، و نه اجبار اخلاقی. آلمان سرانجام برای تجاوزات دائمی خود علیه بشریت بهای گزافی را پرداخت با میلیون ها کشته، دهها سال فرصت از دست رفته، تقسیم کشور و اشغال آن پس از شکست و اجبار در تحمل سنگینی تاریخ. امروز چه پاداشی می توانیم از ناآگاهی و بی اعتنائی انتظار داشته باشیم؟

 

 

پی نوشت :

1)

http://www.smh.com.au/world/horror-comes-to-houla-dozens-of-children-dead-as-syrian-forces-lay-siege-on-neighbourhood-20120527-1zcjy.html

2)

http://www.reopen911.info/News/wp-content/uploads/2012/06/BBCcaughtLyingAGAINsyria_large.jpg

3)

http://landdestroyer.blogspot.fr/2012/03/syria-game-over-for-western-propaganda.html

4)

http://landdestroyer.blogspot.fr/2012/05/syrias-fsa-are-demonstrative-terrorists.html

5)

http://sydwalker.info/blog/2012/05/27/houla-horror-truth-is-elusive-lies-are-easier-to-spot/

6)

http://www.newyorker.com/reporting/2007/03/05/070305fa_fact_hersh?currentPage=all

 

مأخذ :

http://www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=31195



June 10th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی